قلبی خسته از تپیدن

ای کاش می دانستم دنیایش چقدر کوچک بود

وقتی که بهم گفت : به اندازه دنیا دوست دارم

ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !

ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ

ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .

ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .

ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !

ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !

ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !

ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .

مراقبــــ باشیم‏

همیشہ گرگہایے با لباس عـــــشق در کمینند‏

کہ با مکــــر دوستتـــ دارم‏

یک عمر روح و زندگیمان را تباه میکنند‏

بیشتــــــر مراقب جسم و روحمان باشیم...

زن جنس عجیبی ست

چشمهایش را که می بندی دید دلش بیشتر،

دلش را که میشکنی باران لطافت از چشم هایش سرازیرتر ...

انگار درست شده تا روی عشق را کم کند

وسط یک شب بارانی
که از شدت تب عرق کرده ام
بیدارم کنی و
بگویی
چیزی نیست
خواب می دیدی…

 و معجزه کن

تو که باشی...

غروب های دلگیر پاییز هم

دلچسب می شود....

این روزها آرزویم همین است

یک شبی...

همه ی خودم را در آغوش تو پیدا کنم

مرد نباید بپرسه:میآی......؟

      باید اینجوری ورداره ببره..!!!  

مَنْ و تو

همآنْ آدمْ و حوّآے مُدِرنیمْ

که دلمآنْ مےْخوآهد

شریکْ شَویمْ بآ هَمْ

در خوردنِ یک سیبْ

حتّے اگر رآنده شویمْ از اینجآ...!!!

هیچ کسی حق ندارد
درباره من قضاوت کند

چون هیچ کس دقیقا نمیداند
چه بر من گذشته است.

شاید مقداری از سرگذشتم را شنیده باشید
اما,
هرگز آنچه که در قلب خود احساس کرده ام را
حس نکرده اید.

صنـــــدوق صدقــــــاتــــ نيستــــ دل مـــــــלּ...

کـــه گاهے سکه اے محــــــــــبت در آלּ مي اندازے

و پيش خداے دلـــــــــت فخـــــر بفروشے ...

که مستحـــــــقے را شــــــاد کرده اے

دل مـــלּ جـــــــــاده که نيستــــ

هر از گاهے که تنها مانـــــــــدے...

در فکر عبـــــــــورش باشـــــــے

هروقتــــ هم خواستے دور بزنے

خانه دل مــــלּ يکـــــ خياباלּ يک طرفه استــــبرگشتــــ نداره